آشنایی با کارآفرینی اجتماعی

آشنایی با کارآفرینی اجتماعی

کارآفرینی اجتماعی موضوعی جالب از دیدگاه رشته‌های گوناگون اقتصاد، مدیریت منابع انسانی، روانشناسی، جامعه شناسی و ... است. از نظر ریشه‌شناسی واژه Entrepreneur واژه‌ای است که از زبان فرانسوی وارد زبان انگلیسی شده و به معنای "فرد متعهد شده" می‌باشد. جان استوارت میل اولین فردی بود که واژه کارآفرینی را به زبان انگلیسی ترجمه کرد، هرچند این واژه به طور عمومی به شخص کارآفرین اطلاق می‌گردد که شروع به کسب و کار نوآورانه می‌نماید.
عنصر اجتماعی کارآفرینی اجتماعی تجلی "نوع دوستی" است. کارآفرینان اجتماعی، توسط اهداف اجتماعی برانگیخته می‌شوند و تمایل دارند که از راه یا راه‌های گوناگون به جامعه سود برسانند.
عبارت‌های "کارآفرینی اجتماعی" و "کارآفرین اجتماعی"، اولین بار در سال‌های 1960 تا 1970 در ادبیات "تغییرات اجتماعی‌" استفاده شدند. برای مثال، این اصطلاح به عنوان توصیف فعالیت‌های رابرت آون ، یکی از مشهورترین اصلاح طلبان اجتماعی و بنیان‌گذار نظریه اجتماعی "جنبش تعاون" در سال 1972 استفاده شد. در بین سال‌های 1980 ، تا 1990 با فعالیت بیل درایتون ، موسس "بنیاد آشوکا، نوآورانی برای همگان" و همچنین چارلز لید بیتر گسترش یافت. در دهه 1980 فعالیت‌های پروفسور دانیل بل بعنوان موفق‌ترین کارآفرین اجتماعی و موسس 60 سازمان جدید در سراسر جهان در دانشگاه هاروارد تحلیل می‌شد. در سال 2006 گرامین بانک که توسط محمد یونس ، استاد برجسته اقتصاد در بنگلادش تاسیس شده بود، به امر اعطای وام به فقرا مشغول بود.

 

کارآفرینی اجتماعی

هرجامعه‌ای متشکل از سه بخش اصلی است؛ بخش عمومی یا دولتی، بخش خصوصی و بخش داوطلبانه یا همان بخش غیرانتفاعی، که به طور سنتی هر کدام بخشی از نیازهای جامعه خود را مرتفع می‌سازند. بخش خصوصی برروی بازارهای انتفاعی سرمایه‌گذاری کرده است. بخش عمومی و دولتی تمرکز خود را برروی حل ناکامی‌های بازار قرار داده و در نهایت بخش غیرانتفاعی که شهروندان را درگیر فعالیت‌هایی می‌کند تا نیازهای اجتماعی خودشان را برطرف سازند.
در نگاه سنتی، هر کدام از این بخش‌ها به صورت جداگانه فعالیت می‌کنند و در نهایت جامعه از خدمات آن‌ها بهره‌مند می‌شود. اما اخیرا، روند فعالیت این سه بخش تغییر کرده است و می‌توان شاهد تغییر چشمگیری در محو شدن مرزهای بین این بخش‌ها بود. شاهد این ادعا، پذیرفتن نقش‌های اجتماعی و اقتصادی توسط کسب‌وکارها، آژانس‌های دولتی، سازمان‌های غیرانتفاعی و غیره است.
این نوع تغییرات و جابه‌جایی‌ها در پذیرفتن نقش‌های مختلف، در بخش غیرانتفاعی و داوطلبانه هم به چشم می‌خورد. در این بخش فشارها برای پر کردن خلاءهای خود هستند در حالی که یا نمی‌خواهد و یا توان رفع آن‌ها را ندارد. در نتیجه بخش قابل توجهی از این وظایف به عهده بخش غیرانتفاعی خواهد افتاد. بخشی که با مشکلات جدی برای جمع‌آوری منابع موردنیازش مواجه است و اطمینانی از بقای خود برای ادامه فعالیت‌هایش در صدد رفع نیازهای گروه مخاطبانش ندارد. این سازمان‌ها هر روز با مشکلات متعدد اقتصادی مواجه می‌شوند که برای برطرف کردن آن راهی به جز پذیرفتن نقش‌های نوآورانه اقتصادی-اجتماعی ندارند.(نشریه داخلی انجمن زنان کارآفرین.1393)
در طی قرن‌های 19 و20 میلادی ، برخی از موفق‌ترین کارآفرینان اجتماعی، توانستند بر سه فضای موجود در جامعه یعنی همان بخش مدنی و داوطلبانه، بخش دولتی حکومتی و بخش خصوصی و کسب و کار سوار شده و ایده‌های نوآورانه خودشان را در سه حوزه خدمات عمومی، آموزش و مراقبت‌های بهداشتی و سلامت به اجرا درآوردند. دیز معتقد است در کارآفرینی اجتماعی ثروت، تنها ابزاری برای اهداف اجتماعی است، اشاره به این دارد که سود مالی برای کارآفرینی اجتماعی نسبت به اهداف و تعهداتی که متقبل شده است، هیچ جایگاهی ندارد. (احمد پور و بهروزآذر50:1394).

کارآفرينی اجتماعی زمينه نوظهوری برای سازمان‌های غيرانتفاعی است که اين سازمان‌ها افراد را در شروع کسب وکارهای انتفاعی ياری می‌دهد. سازمان‌های غيرانتفاعی که به منظور ايجاد نقدينگی برای برنامه‌هايشان ارزش اقتصادی ايجاد می‌کنند از منابع مالی در دسترس به گونه‌ای خلاقانه برای حل موضوعات اجتماعی استفاده می‌کنند.

بر این اساس کارآفرین اجتماعی شخصی است که دغدغه ابتکارعمل برای حل مشکلات اجتماعی و ایجاد تغییر و تحول دارد. او با ریسک پذیری و جهان گشودگی خاص خود از اصول کارآفرینی برای ایجاد سرمایه استفاده می‌کند اما اساسا هدفش سود محور نیست و برای پیشبرد اهداف زیست محیطی و اجتماعی در حال حاضر و در آینده بر زندگی انسان تاثیر می‌گذارد و تصمیم می گیرد. کارآفرین اجتماعی بر حل مشکلات و ایجاد تغییرات اجتماعی متمرکز است(دیز،1998). بنابراین در محیط‌های کارآفرینی اجتماعی، کارآفرین اغلب با یک تناقض همراه است اینکه باید ارزش‌های سازمانی را با ارزش‌های موجود در جامعه همسو کند و هنگامی که این ارزیابی مجدد ارزش‌ها برای پیشرفت مفید اجتماعی صورت می‌گیرد، می‌تواند از تغییر حمایت کند.(مییر و همکاران،2016).

نویسنده
  • منا امامی

مطالب منتخب